چرایی اجرای فتوای خمینی در مورد سلمان رشدی

زینت میرهاشمی

حمله به سلمان رشدی، در روز آدینه ۲۱ مرداد، یک حمله تروریستی از نوع بنیادگرایی مذهبی و محکوم است. سلمان رشدی، نویسنده آزاد اندیش، متاسفانه قربانی سیاست مماشات دول غربی و ایالات متحده آمریکا با بنیادگرایی مذهبی رژیم ولایت فقیه شد.

ضربه های چاقوی فردی جوان تر از عمر فتوای خمینی بر پیکر سلمان رشدی، هدف و چرایی آن را در همان لحظه اول در اکثریت رسانه های خبری جهان هویدا کرد. فتوای خمینی جنایتکار بار دیگر به سطح آمد. این ترور، بار دیگر علتهای گسترش بنیادگرایی اسلامی، تروریسم دولتی، تروریسم نیابتی و راههای مقابله با این پدیده خطرناک را به موضوعی جدی تبدیل کرد. به روز شدن فتوای قتل سلمان رشدی، نگاهها و تحلیلها به سمت پدرخوانده بنیادگرایان مذهبی که بر مردم ایران حکومت می کند را نشانه گرفت.

شور و شعف دلواپسان رژیم و بوسه فرستادن پاسدار شریعتمداری بر دستان تروریستی که به سلمان رشدی حمله کرد و توجیه این عمل به عنوان «اعدام فقهی» و جایز از طرف خبرگزاری فارس متعلق به سپاه و... آدرس وابستگی تروریست دستگیر شده را فاش کرد. از این منظر، پیدا کردن چرایی این واقعه کار سختی نیست، اما برخورد با آن، طبیعتا بستگی به درک خطر عواقب رشد بنیادگرایی مذهبی از جانب سیاستمداران و روشنفکران دارد که البته این امر دشوار و شجاعت می خواهد. سوال همیشگی این است؛ برای بازدارندگی، سیاست مدارا یا برخورد جدی؟ باید تاکید کرد تا زمانی که سیاست دولتهایی که ادعای دموکراسی دارند تقویت ارتجاع مذهبی، تضعیف آنتی تز بنیادگرایی و مانع تراشی برای رشد نیروهای مترقی در سراسر جهان است، ترورهای بنیادگرایی دینی تقویت خواهد شد.

فتوایی که خمینی جنایتکار در سال ۱۳۶۷ در اوج بحران حکومتی پس از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق و خوردن جام زهر، علیه نویسنده ای برجسته اعلام کرد، تا کنون بارها اعتبار آن از طرف کارگزاران جمهوری اسلامی، از خامنه ای تا اوباشان او تاییدشده است، در فقدان مناسباتی جدی و مسئولانه نهادهای بین المللی با رژیم ولایت فقیه، سرانجام این فتوا به وسیله یک جوان به اجرا گذاشته شد. در حالی که کارگزاران حکومتی فتوا را در زیر فشار موقتی دولتهای غربی ظاهرا و بنا به مصلحت زیر فرش پنهان کرده بودند. نهادهای وابسته به رژیم برای زنده نگاهداشتن فتوای خمینی، ضمن تعیین جایزه، هر ساله به مبلغ آن اضافه هم کردند.

«بنیاد ۱۵ خرداد»، که یک نهاد حکومتی است برای اجرای اعدام نویسنده «آیات شیطانی»، جایزه ای به مبلغ ۱۵۰ هزار دلار تعیین کرده بود که در سالهای بعد با اضافه کردن چند مرحله ای، مجموعا به ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار رسید. 

موضع گیری ارتجاعی خمینی و صدور حکم قتل و سوار شدن بر موج واپسگرایی در یک سری از کشورها، قبل از حساسیت بر موضوع رابطه شیطان و پیغمبر ذکر شده در «آیات شیطانی»، پیرامون حساسیت به خود خمینی است. سلمان رشدی در داستان «آیات شیطانی» شخصیتی را پرورده که می توان گفت الهام گرفته از رویدادهای دوران به قدرت رسیدن یک دیکتاتور مذهبی و پیش بینی ناهنجاریهای بعد از آن است. شخصیت داستان، با توجه به همسانی رویداد دقیقا شبیه خمینی است.

رشدی، استبداد خمینی و خراب شدن آن بر سر مردم را در داستانش در قالب یک دیکتاتور به تصویر کشیده است. تحقیر مستبدی که قرار بود امام شیعیان در کشورهای جماهیر اسلامی شود، بدون شک در دیدگاه خمینی، موجب حکم اعدام بدون برگزاری دادگاه شد.

بار مسئولیت حمله تروریستی به سلمان رشدی بر دوش همه کسانی است که بنا به مصالح و منافع اقتصادی بر فتوای خمینی جنایتکار، تاکید خامنه ای بر اعتبار داشتن این فتوا در سال ۲۰۱۹، تعیین جایزه برای قتل او، حمله های ترویستی از قتل تا ضرب و جرح ناشران و مترجمان کتاب این نویسنده، حمله تروریستی به عزیز نسین و... چشمان شان را بستند و سکوت کردند.

همچنین مسئولیت این حمله تروریستی بر تمامی آویزان شده ها به رژیم ولایت فقیه، رانده شدگان از قدرت که بی شرمانه در انگلیس و کشورهای اروپایی و آیالات متحده آمریکا جا خوش کرده و به عنوان سفرای پنهان و شرمگین دیکتاتوری ولایت فقیه در خارج از کشور فعال هستند، قرار دارد.

هر تحلیلی در ترور سلمان رشدی، اگر نقش فتوای خمینی در این ترور و مدافعان این فتوا، مانند علی خامنه ای، میرحسین موسوی، عطالله مهاجرانی، احمد توکلی، علی اکبر ولایتی، محمد جواد لاریجانی و... که آن را «واجب و درست» دانستند را نادیده بگیرد، با هدف سرپانگاه داشتن رژیم و تقویت تروریسم و بنیادگرایی مذهبی است.

فتوای خمینی که خامنه ای در سال ۲۰۱۹ بر اعتبار آن تاکید کرد، بنا به نوشته کیهان شریعتمداری، «یکی از جدی‌ ترین تمایزات اعدام فقهی این است که تشخیص مرتد فطری و صدور اعدام آن فقط از سوی "امام‌المسلمین" و "حاکم جامعه اسلامی" صورت می ‌گیرد و کسی اجازه ندارد در این باره تصمیم بگیرد یا اقدامی داشته باشد.»

جهت یادآوری باید گفت جمهوری اسلامی تنها حکومت مذهبی است که به طور رسمی علیه سلمان رشدی فتوا داد. همچنین تنها حکومتی است که بعد از ترور در رسانه هایش جشن و پایکوبی به راه انداخت.

بعد از حمله وحشیانه به سلمان رشدی، باندهای حکومتی و رانده شدگان از قدرت که نه شجاعت دفاع از فتوای خمینی را دارند و نه به آزادی بیان معتقدند، ترور سلمان رشدی را «پروژه ساختگی»، کار اسرائیل و سناتورهای جمهوریخواه آمریکایی برای «ایران هراسی» و «اسلام هراسی»، «مانع تراشی» برای احیای برجام و «حرکت خودجوش و خودسر»، بدون در نظر گرفتن ارتباط مهاجم با حزب الله لبنان و مهمتر از آن فتوا یا حُکم قتل سلمان رشدی تحلیل کردند.

عطالله مهاجرانی یکی از آن افراد است. او در حالی که در لندن جاخوش کرده است در دفاع از فتوای خمینی نقش داشته و همچنان بر سر موضع خود است. وی در توئیتی نوشت: «در جلسه رأی اعتماد دولت جناب آقای خاتمی، در مرداد ۱۳۶۷، مرحوم زادسر از من پرسید: آقای مهاجرانی! به من جواب بدهید، اگر رشدی را ببینید او را می‌کشید؟ گفتم: نه برادر! من نویسنده‌ ام و کارم تبیین فتوای امام و نقد رمان بوده است، آن کار دیگر را شما که به خلوت می‌ روید، انجام دهید.»

تحلیلگر روزنامه حکومتی آرمان امروز، تهدید مقامات آمریکایی و به دنبال آن ترور سلمان رشدی را «یک پروژه ساختگی» برای «ایران هراسی»، کار صهیونیسم و سناتورهای جمهوریخواه آمریکایی اعلام کرد. این ماله کش نظام، عمل تروریستی علیه سلمان رشدی را به دلیل ملیت آمریکایی او بی ارتباط با فتوای خمینی دانسته است. تحلیلگر دیگر همین روزنامه، عمل تروریست مهاجم را «خودجوش و خودسر» دانسته است.

تحلیلگر روزنامه حکومتی اعتماد متعلق به اصلاح طلبان قلابی یکشنبه ۲۳ مرداد، از «تقارن عجیب» با «احیای برجام» نوشته است. عباس عبدی: «اهل نظریه توطئه نیستم ولی تصادفی بودن همزمانِ خبر برنامه‌ریزی برای ترور بولتون و ترور سلمان رشدی، با نهایی شدن گفت‌ و گوهای احیای برجام برای من غیرقابل باور است.»

همه کسانی که در برابر فتوای خمینی سکوت کردند، به شمول کسانی که این روزها بر آن ماله می کشند و تلاش می کنند که نقش مخرب رژیم ولایت فقیه در ترور آدم کشی مخالفان خود در خارج از مرزها را بپوشانند، در گسترش تروریسم و به خطر انداختن جان انسانهای آزاد اندیش دیگری در آینده مسئول هستند.

ماله کشان فتوای خمینی و توجیه کنندگان قتل سلمان رشدی، همان کسانی هستند که جنایات خمینی و وارثان دیکتاتوری او در قتل عام زندانیان سیاسی را توجیه می کنند.

برای مهار سیاست مماشات و رشوه دادن به ارتجاع مذهبی از طالبان تا پدرخوانده بنیادگرایی مذهبی در قدرت (رژیم ولایت فقیه) باید شورید.

۲۲ مرداد ۱۴۰۱

 

منبع: نبرد خلق شماره ۴۵۴، سه شنبه اول شهریور ۱۴۰۱ - ۲۳ اوت ۲۰۲۲

https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول