در تلاقی دو افق م. وحیدی (م. صبح)
سِهرِه بر شاخه یخ زده با خیال تکه تکه می خواهم از سردی سالها بگذرم و به تابستان برسم نشانی ات کجاست؟ ای قامت بلند پرواز! صدایم را می شنوی؟ با نفس پروانه ها می آیم راه نشانم بده! رد پایت را گم کرده ام حوالی خانه ام پرنده ای نیست به آخر فصل رسیده ایم جهان با تفنگ من که از یال غروب بگذرد به برکه های شاد خواهد رسید چقدر شعر ناخوانده دارم در نیزار تنگ میلاد نگاهت از پشت جوانه ها بیدارم می کند نگاهم کن! تا از ارتفاع خستگیها به آفتاب برسم
منبع: نبرد خلق شماره ۴۵۳، شنبه اول مرداد ۱۴۰۱ - ۲۳ ژوئیه ۲۰۲۲ |