م. وحیدی (م. صبح)
پایان من کجاست؟ بر نقشینه درختی میان سایه و آفتاب و پیشنانی تندری پاشیده در رایحه غروب بر آرامگاهم که آمدی ماه را نقاشی کن! تکه های من مهتابی ست که رود را نشان می دهد
***
نقاب م. وحیدی (م. صبح)
آفتاب تنگ می بارد از نیزه آهنین بر اجسادی که از پا افتاده اند و مورچگان صحرایی که از پشت گردن شان تغذیه می کنند دریغا! از خیابانی که موریانه خورده ست و کلاغها برسرم نشسته اند کجاوه ها در هُرم آفتاب آتش می گیرند
منبع: نبرد خلق شماره ۴۵۲، چهارشنبه اول تیر ۱۴۰۱– ۲۲ ژوئن ۲۰۲۲ |