م. م.
تنم خیس و زخم خورده ام از جاجک داسها و از تفنگ ژاندارمها و ما غلطیده در خون خود همچنان آه که از سرسینه ام می آید بیرون فریاد می شود ابری سهمگین، سیاه و می بارد چون مُشت و می بَرد خون رفیق شهیدم را در جوی بارها در خوانِشم صدای زلال آب که هنوز لگدمال نشده به وسیله چکمه سربازان و چهچهه سرمست بلبلان در میان صدای یاران... هنوز هم درسیاهکل برف می بارد حتی در اردیبهشت هم می بارد و این شعر را برای تو می سرایم که هنوز به یاد بهمن هستیم هنوز به جوانان فدایی دلخوشیم
اردیبهشت ۱۴۰۱
منبع: نبرد خلق شماره ۴۵۱، یکشنبه اول خرداد ۱۴۰۱ - ۲۲ مه ۲۰۲۲ |