مصاحبه رسانه «امروز نما» با منصور امان پیرامون حماسه سیاهکل
بیش از نیم قرن از واقعه سیاهکل می گذرد، سازمان شما هم چنان از آن به عنوان «حماسه » و «رستاخيز» یاد می کند، چرا؟
شروع مبارزه مسلحانه در سیاهکل، به یک دوره طولانی از خاموشی، سکون و ناامیدی که از کودتای ۲۸ مرداد آغاز شده و با شکست اصلاحات نیم بند دکتر علی امینی در سال ۴۱ تداوم یافته بود، پایان داد. در شرایطی که رژیم شاه تمامی راههای مبارزه سیاسی را مسدود کرده بود، مطبوعات در چنگ سانسور ساواک دست و پا می زد و حق آزادی بیان و عقیده لگدمال می شد، حرکت سیاهکل موج تازه ای از امید و جنبش و جوش را در فضای سیاسی براه انداخت و در دیوار قطور اختناق شکافهای عمیقی به وجود آورد که از روزنه آن دانشگاهها به تحرک درآمد، نیروهای فعال و مشتاق عدالت و آزادی یا در صفوف فداییان به مبارزه برخاستند و یا خود دست به تشکیل گروههای مبارز دیگر زدند، هنرمندان، نویسندگان، فیلمسازان، ترانه سراها، خواننده ها به ترویج هنر و ادبیات اعتراض و مقاومت پرداختند. سیاهکل دهه پنجاه را از این نظر از دو دهه پیش تر که بارزترین ویژگی شان حاکمیت ترس و بی عملی بود، کاملا متمایز کرد. این یکی از ویژگیهایی است که به حرکت سیاهکل جایگاه یک نوزایی یا "رستاخیز" مبارزه و مقاومت در برابر دیکتاتوری می بخشد و پدیدآورندگانش، کسانی که پیشگام این راه شدند و پنجره را برای تنفس به روی جامعه استبداد زده گشودند را در جایگاه "حماسه سازان" دوره ای جدید در تاریخ سیاسی – اجتماعی میهن می نشاند. ویژگی دیگر و به همان اندازه مهمی که این صفات را توضیح می دهد، پی ریزی جنبش نوین کمونیستی ایران است. خیانت حزب توده در ۲۸ مرداد، وادادگی رهبرانش در زندانهای شاه، و پیروی تحقیرآمیز آن از اتحاد شوروی لطمات جبران ناپذیری به حیثیت و تصویر کمونیستهای ایران زد، تا آنجا که در عمل تا دو دهه هیچ جریانی چپ جدی نتوانست از دل جامعه شکل بگیرد و در بستر آن حرکت کند. در طول این دوره، آموزه های انحرافی حزب توده و بدفهمیهای رایج آن از مفاهیم پایه ای مارکسیستی مانند مبارزه طبقاتی، تحول اجتماعی – اقتصادی، انترناسیونالیسم و غیره همچنان مسلط بود و گزینه ای در برابر آن وجود نداشت. حرکت فداییان در سیاهکل در حقیقت اعلام وجود یک گزینه سیاسی و ایدئولوژیک مارکسیست بود که در این نقطه جغرافیایی و در این سرفصل تاریخی مرزی سرخ با گذشته ترسیم می کرد. جامعه و اقشار پیشرو و فرهیخته شاهد شکل گیری نیرویی گردیدند که مستقل بود و طرحها و نظراتش را از کعبه های مسکو یا پکن عاریت نمی گرفت، بلکه از داخل شرایط مشخص ایران استخراج می کرد؛ نیرویی که به هیچ قطب بندی خارجی جز قطب ستمدیگان و زحمتکشان میهن وابسته نبود و حاضر بود هزینه مبارزه با بی عدالتی و دیکتاتوری را در حد اعلا با نثار جان خود بپردازد. سیاهکل برخاستن دوباره جنبش کمونیستی از خاکستر خود بود که روشن و قاطع نشان می داد فراسوی حزب توده، راه دیگری و رهروان دیگری هست. قیام سیاهکل و دینامیزی که به حرکت درآورد، جنبش کمونیستی را احیا کرد و به کمونیستها اعتبار اجتماعی بخشید؛ آنچه که قیام ۱۹ بهمن ۴۹ را شایسته عنوان "رستاخیز" می کند.
محور اصلی نشستی که سازمان شما برای پنجاه و یکمین سالگرد سیاهکل برگزار کرد، بر روی سخنرانی ۳۵ دفیقه ای خانم زینت میرهاشمی استوار بود که عنوان آن «از آفتابکاران جنگل تا کنشگران زاینده رود»بود، لطفا کمی در این باره صحبت کنید. ارتباط واقعه سیاهکل که در بهمن ۱۳۴۹ اتفاق افتاد، با اعتراضات کشاورزان اصفهانی در آبان ۱۴۰۰؟
قیام سیاهکل و حرکت زاینده رود هر دو بخشی از تلاش دیرینه و تاریخی مردم ایران برای دستیابی به عدالت و رهایی است که در دورانهای مختلف حیات این سرزمین اشکال، شیوه ها و ترکیبهای اجتماعی گوناگونی به خود گرفته است. اما آنچه که در همه این تلاشهای جمعی مشترک است، اراده و خواست یکسانی است که از دل جامعه می جوشد و از سطح وضع موجود فراتر می رود. زمانی این خواسته بر پرچم مزدکیان، گاهی بر پرچم سیاه جامگان و زمان دیگری بر درفش بابک خرمدین نقش می بندد. در دوران معاصر و نزدیک ما، قیام مشروطه و بعدتر، جنبش ملی شدن نفت نمود دیگری از سر برآوردن این مطالبات است. این پشتوانه ای است که حرکتهای امروز در پس خود دارند و در بستر آن حرکت می کنند. تاریخ قیامها و کوششهای گذشتگان، حافظه تاریخی مردمان معاصر را می سازد، به آنها راه نشان می دهد و تجربیاتش را تقسیم می کند. این همان هدفی است که در تیتر «از آفتابکاران جنگل تا کنشگران زاینده رود» فرموله شده. سخنرانی انجام شده در همایش بر این پایه، کوششی است برای یادآوری بخشی از تاریخ مبارزاتی ایران و انتقال دریافته ها و تجربیات آن به کوشندگانی که تاریخ امروز را می سازند. سخنرانی با این عنوان قصد دارد به قیام کنندگان در هر جای کشور بگوید که گذشته منفصل و گم شده ای ندارند و آنها پاره ای از تاریخ قیامها، نبردها و ایستادگیهایی هستند که در سرزمین ما با هزاران افتخار، سرافرازی، شجاعت و درسهایش جریان داشته. سخنرانی به اندازه توان خود می کوشد توده معترض را به برگرفتن توشه از این منبع سرشار و عظیم تشویق کند و آنچه که در جریان است را غنا ببخشد و به پیش براند.
از دید شما،جنبش چپ ایران از جمله سازمان شما، چه نقش و جایگاهی در اعتراضات امروز علیه رژیم تهران دارد و در عین حال سهم اش در عرصه سیاست و قدرت در ایران فردا چه خواهد بود؟
چپ ایران از یکسو به دلیل ضربات وارد آمده بر آن از سال ۱۳۶۰ تا به حال و از طرف دیگر سرکوب شدید حاکمیت، نمی تواند به طور تشکیلاتی و سازمانگرانه نقش تعیین کننده ای در اعتراضات داشته باشد. بدیهی است که نیروهای پیشرو و فعالان چپ در حرکتهای اعتراضی حضور دارند و به سهم خود بر آنها تاثیر می گذارند. اما روی دیگر سکه آن است که مطالبات مطرح شده در حرکتهای صنفی – سیاسی و آماجی که در برابر خود می گذارند، تاثیر زیادی از خطوط برنامه ای و مطالباتی چپ گرفته است: معلمان خواهان آموزش رایگان و توقف خصوصی سازی مدارس می شوند، کارگران از اداره شورایی کارخانه ها و پایان خصوصی سازی مراکز تولیدی حرف می زنند، شعار "نان، کار، آزادی" بر پلاکاردهای معترضان نقش می بندد، خامنه ای از "نفوذ دوباره مارکسیسم در دانشگاهها" ابراز نگرانی می کند (۲۱ تیر ۹۴) و غیره. همه اینها شاهدی از این حقیقت است که چپ به عنوان یک نیروی اجتماعی در بطن جامعه حضور دارد و هر جا که پای عدالت و آزادی در میان باشد، چپ نیز در قالب ایده آلها، سیاستها و مواضع و رویکردهای مشخص به گره گاها و تضادهای اجتماعی همانجاست.
*منصور امان عضو کمیته مرکزی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران و عضو هیات دبیران ماهنامه نبرد خلق
منبع: نبرد خلق شماره ۴۴۸، یکشنبه اول اسفند ۱۴۰۰ - ۲۰ ژانویه ۲۰۲۲
|