داس و رویا

م. وحیدی (م. صبح)

 

سکوت نکن!

وقتی رویاهایت

تبدیل به کابوس گشته اند

سکوت نکن!

وقتی ناله نی در کوه

زیر آوار سنگها مانده ست

و بغض

چشمه ها را

               مسدود کرده ست

بی خبر نیستی

از چراغ گلبرگی

که سو سو می زند

و شعله ظریفش

نقطه چین سیاهی را

                ترسیم می کند

آتشی بیافکن

تا زیباترین سمفونی

                قرن باشی!

صدایی صیقل یافته و

گدازان

که رویاهایت

درگوش سحر

                  زمزمه کند

 

***

 

صدای شکسته

م. وحیدی (م. صبح)

 

هوا بوی کاج می دهد

و دیوارها

در شلاق باد

بی برگ مانده اند

باران می زند

باران

بگذار

دانه پاییز

با افسون درختان

به خواب رود

و برگهای زرد جنبش

            سرودمان شود

درخلوت مهتابی

افق را نشانه بگیر!

و به گمنام ترین نام

اقتدا کن!

 

 

 

نبرد خلق شماره ۴۴۶ - آدینه ۱ بهمن ۱۴۰۰ - ۲۱ ژانویه ۲۰۲۲

https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول