یادداشت سیاسی نبرد خلق شماره ۴۴۴ اول آذر ۱۴۰۰ ولایت فقیه؛ پوسیدگی در درون، تنفر از برون مهدی سامع از همان زمان که خمینی با اتکا به موقعیتش در انقلاب ضد سلطنتی، اصل ولایت فقیه را به جامعه و در حاشیه آن به برخی از شرکا و بخش مهمی از روحانیان و مراجع تقلید تحمیل کرد، مجادلهِ پُر هزینه ای برای همه طرفها به وجود آمد که گرچه در ابتدا زیر پوست جامعه ریشه می دواند، اما به تدریج شکل روشنی به خود گرفت و تضادها از عمق به سطح آمد. وضعیت جامعه و واکنش آن به استبداد مذهبی خیلی زود در ستیز با نظام خود را نشان داد. کُنشها و واکُنشهای پُر جوش و خُروش جامعه طی دوران حیات رژیم ولایت فقیه که آخرین آن خیزش شکوهمند و پرتوان کشاورزان و مردم اصفهان در روز جمعه ۲۸ آبان بود، بر این واقعیت که ستیز اکثریت مردم با نظام حاکم، گرانیگاه تحولات سیاسی در ایران است، صحه گذاشت. اما واکُنش مراجع مذهبی، در شهرهای قُم، مشهد و نجف، چند حالت داشت. اکثریت این مراجع به خاطر خصلت محافظه کارانه شان و البته سیاست تطمیع، با خلافت خمینی کنار آمده و سهم خود را دریافت کردند. برخی نیز سکوت و گوشه نشینی را انتخاب کرده و موقعیت مذهبی خود را قربانی ولایت فقیه نکردند. از جمله کسانی که در ابتدا تن به تسلیم نداد و به نوعی سیاست مخالفت را برگزید، سید محمد کاظم شریعتمداری بود. مزدوران خمینی با رفتاری ظالمانه و جنایتکارانه وی را دستگیر و به نوعی به ندامت کشاندند. تلاش برای رام کردن حسین علی منتظری، که از نزدیک ترین مراجع به خمینی بود، ناکام ماند و خروجی این شکاف؛ خلع منتظری از «قائم مقامی» خمینی بود. پس از جلوس سید علی خامنه ای بر تخت ولایت و با نفوذ اندیشه های عرفی در حوزه های مذهبی که خامنه ای بارها به آن پرداخته است، مشکل مرجعیت و رابطه با آن به چالش جدی برای ولی فقیه تبدیل شد. مدتی کوتاه پیش از این از آنجا که در آن زمان خامنه ای نمی توانست ادعای مرجعیت داشته باشد، در بازاندیشی قانون اساسی مساله مرجع بودن را از مشخصات ولی فقیه حذف کردند و سپس ولی فقیه خود را «مرجع شیعیان خارج از کشور» معرفی کرد و در مورد مراجع موجود، به جز حسین علی منتظری، پیام صریحی، با زبان آخوندی، ابلاغ کرد؛ یا تسلیم و یا «استخر فرح» در انتظارتان. این پیام به خوبی شنیده شد و پس از آن دامنه چالش بین تسلیم، همراه با مشارکت در غارت، و یا پیوستن به احمد خمینی جریان پیدا کرد. این سیاست گرچه در مورد مراجع اصلی با موفقیت همراه بوده، اما بدحادثه برای ولی فقیه زخم گسترش ایده های عرفی در بدنه مراکز مذهبی است که هرازچندگاه از جایی سرباز می کند. خامنه ای روز سهشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴ در دیدار اعضای «مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم» زنگ خطر را به صدا درآورد و «به برخی تلاشها برای انقلاب زدایی از حوزه های علمیه» تاکید کرد. او ضمن دفاع از «اسلام سیاسی» گفت: «مسأله انقلابیگری در حوزه قم در معرض خطر است؛ این را باید توجه کنید؛ باید جزو مسائل اصلی شما باشد. باید اصحاب فکر ، فکر کنند.» این مشکل اصلی برای ولایت فقیه در مورد مراکز مذهبی است و برای همین است که وقتی آخوند صافی گلپایگانی یک حرف بسیار معمولی بیان می کند، با دو واکنش «تهدید و تحبیب» روبرو می شود. روز پنجشنبه ۲۹ مهر، وبسایت جماران گزارش داد که آخوند لطف الله صافی گلپایگانی، از مراجع ۱۰۲ ساله، در دیداری که پاسدار قالیباف با او داشت، با اشاره به افزایش قیمتها گفت: «توصیه حقیر این است که باید با تمام کشورهای دنیا با عزت و اقتدار رابطه داشته باشیم. این که با بسیاری از کشورها قهر باشیم صحیح نیست و به ضرر مردم عزیزمان [بخوانید نظام] است. شما باید با عقلانیت و تعامل سازنده، حقوق ملت را احقاق کنید.» بی بی سی فارسی صافی گلپایگانی را این گونه معرفی می کند که وی «قبلا هم چند بار درباره گرانی تذکر داده و آبان ماه ۱۳۹۸ در انتقاد از وضعیت اقتصادی مردم از مجلس خواسته بود طرح گرانی بنزین را لغو کند. او در اوایل انقلاب از فقهای شورای نگهبان و هشت سال دبیر این شورا بود. آقای صافی گلپایگانی از موافقان ایجاد محدودیت برای حضور زنان در جامعه، مخالف برگزاری کنسرت موسیقی و از منتقدان گرانی در جامعه است.» آخوند محمد تقی فاضل میبدی، از مراجع قم و عضو «مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم» در حمایت از صافی گلپایگانی این سوال را مطرح می کند که «چرا جریانی در کشور می خواهد مرجعیت و روحانیت بدون چون و چرا از آنها تبعیت کند؟» (خبر آنلاین) روشن ترین مخالفت با سخنان صافی گلپایگانی بلافاصله از جانب وبسایت رجانیوز، از مدافعان «جبهه پایداری» در روز شنبه اول آبان صورت گرفت که در یادداشتی با عنوان «ما با طاغوت فقط "قهر" نیستیم؛ بلکه "دشمنی" داریم» نوشت: «در دل تشیع جریانهای مختلفی وجود دارند. عده ای که از اساس معتقدند در عالم مفهوم "دشمن" وجود ندارد و کشورهای امروز چیزی بیشتر از "رقیب" هم نیستند، اینها با کت و شلوار و دکمه سردست در سایه امنیت جمهوری اسلامی عمدتاً مشغول کسب و کار اقتصادی خود هستند و منتفع ترین قشر از بیماریهای اقتصادی و نابرابریهای اجتماعی اند و البته همیشه هم طلبکار!». خامنه ای که با موجی از تنفر در مورد حمله به صافی گلپایگانی در مراکز اسلامی روبرو شد، محمد جعفر منتظری بیدادستان کل رژیم را مامور کرد که در واکنش به توپ باران رسانه ای به سوی این مرجع شیعه، دستور رسیدگی به موضوع اهانت به صافی گلپایگانی را صادر کند. (میزان، ۸ آبان ۱۴۰۰) همگان می دانند که از این گونه دستورها و پس از مدتی به بایگانی سپرده شدن، به وفور در نظام ولایت فقیه وجود داشته است. در همین روزها بود که نماینده تام الاختیار آخوند سیستانی با صافی گلپایگانی دیدار کرد و دفتر صافی گلپایگانی اعلام کرد که «از هیچ فرد و نهاد و جریانی، گله و شکایتی ندارد» و حسن روحانی هم پابرهنه به میدان آمد و از ظَن خود این مرجع مورد تهاجم را «شاخص انقلاب و مبارزه» و تضعیف جایگاه او را «ریختن آب به آسیاب دشمنان عزت و هویت ملی [بخوانید رژیم]» اعلام کرد. فشرده آن چه در بیش از چهل سال گذشته در ایران به وقوع پیوست را می توان در یک ماه گذشته مشاهده کرد. وقتی یک روزنامه حکومتی با چاپ یک طرح، خامنه ای را مسئول فقر عمومی معرفی می کند، وقتی روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی خواستار قطع بودجه نهادهای مذهبی برای کمک به مردم می شود و هنگامی که آوردن نام ولی فقیه در تجمع کشاورزان و مردم اصفهان با «هو» کردن چند صد هزار نفر روبرو می شود، آیا می توان نتیجه ای جز این گرفت که نظام ولایت فقیه از درون پوسیده و از برون با امواج سهمگین تنفر و انزجار روبرو شده است؟ حکام ایران می توانند با خشونت و سرکوب سیستماتیک به طور لحظه ای این یا آن حرکت کوچک و یا بزرگ اعتراضی را مهار کنند، می توانند روزنامه حکومتی «کلید» را که در صفحه نخست آن تصویری گرافیکی با عنوان «میلیونها ایرانی زیر خط فقر» چاپ شده را به علت «اهانت» به ولی فقیه، لغو امتیاز کنند، اما نمی توانند جنبش، خیزش و قیام برای تغییر را از حرکت بازدارند. این حُکمی است که صحت آن در رویدادهای پس از قیام توفنده آبان ۱۳۹۸، به اثبات رسیده است. این را دو سال پیش هم ما اعلام کرده بودیم. در بیانیه سازمان چریکهای فدایی خلق ایران که در روز چهارشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۸ منتشر شد آمده است: «۱- بحران و شرایط انقلابی وارد مرحله جدیدی شده و رژیم حاکم بر ایران با همه دسته بندیها و باندهای درونی آن در مرکز مُشکلات و دُشواریهای مردُم ایران قرار دارد و منبع تضاد مُنحطی است که کرامت، ارزشها و غُرور آنها را لگدمال می کند. جامعه یک بار دیگر و این بار با توان بیشتر برای تغییر بُنیادی این شرایط به پا خواسته است. ۲- قیامهای چند روز گذشته و صدها حرکت اعتراضی طی یک سال گذشته نشان داد که بر خلاف دیدگاه برخی از گروهها و شخصیتهای سیاسی، تحریم و فشار خارجی نه مردم را گوشه نشین و منفعل می کند و نه آنان را در کنار استبداد مذهبی حاکم قرار می دهد. ۳- قیام با وجود سرکوب بیرحمانه و ارتکاب جنایت جنگی علیه شهروندان غیرمسلح، با قدرت به پیش می رود. رژیم به تله افتاده است، گریبان او را نباید رها کرد و باید درهم کوبیدش. در میدان این مبارزه، نفس هر کس که بلندتر است، پیروزی از آن اوست و ایستادگی جانانه مردم دلیر ایران در برابر ماشین سرکوب، در حال از نفس انداختن رژیم فرتوت ولایت فقیه است ... پس به پیش، به پیش!»
منبع: نبرد خلق شماره ۴۴۴، دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ - ۲۲ نوامبر ۲۰۲۱ http://www.iran-nabard.com/N444/yad%20siasi%201400.htm
|