شورشیان دیجیتال در مکزیک

 

زاپاتیستها در مکزیک در مبارزه خود از دانش و رسانه های دیجیتال استفاده می کنند. این را می توان در بحران کرونا نیز مشاهده کرد

 

آمریکا۲۱

برگردان: بابک

 

EZLN (ارتش آزادیبخش ملی زاپاتیستها) در ۱۶ مارس ۲۰۲۰ (۲۶ اسفند ۹۸) مرزهای مناطق تحت اداره خودمختار در ایالت "چیاپاس" (Chiapas) Chiapas را به دلیل خطر شیوع ویروس کرونا مسدود کرد. زاپاتیستها در بیانیه خود نوشتند که آنها "تهدید علمی اثبات شده برای زندگی بشر" را تایید و خود را برای مقابله با آن آماده می کنند.

همزمان، آنها دولتها را به دلیل سوواستفاده از ویروس برای حمل درگیریهای سیاسی مورد انتقاد قرار دادند و نبود "هرگونه اطلاعات صحیح و کافی درباره میزان و شدت سرایت" را زیر ضرب بردند. این رویکرد، علامت مشخصه زاپاتیستها است: آنها از یکسو دریافتهای علمی را می پذیرند و از طرف دیگر، به ابزار سازی سیاسی و استفاده نادرست از آن انتقاد می کنند. زاپاتیستها همچنین دریافتهای علمی را با مبارزه خود علیه سیستم اقتصادی نولیبرال ترکیب می کنند. در درک آنها دانش و مبارزه علیه سیستم در پیوندی جدایی نایذیر با یکدیگر قرار دارد.

بر خلاف اکثر دولتهای جهان که می خواهند به وسیله محدود کردن تماسهای اجتماعی با کرونا مبارزه کنند، زاپاتیستها در چیاپاس محرومان را فرامی خوانند که "ارتباطهای انسانی خود را از دست ندهند" و آنها را به ادامه مبارزات اجتماعی و نبرد علیه استثمار و زن کُشی تشویق می کنند. "کمیته مخفی انقلابی بومیان"، فرماندهی کل EZLN، در بیانیه ۱۶ مارس خود تاکید کرد: "به خاطر کشته شده ها و زندانیان و مفقودان، نبرد و دفاع از سرزمین و "مادر زمین" باید پی گرفته شود."

با توجه به اینکه زاپاتیستها مناطق تحت اداره خود را مسدود کرده اند، به نظر می رسد که فراخوان آنها به مردم مکزیک و سراسر جهان برای حفظ تماس و ادامه مبارزه متناقض باشد، اما اگر بقیه متن خوانده شود، این تضاد به سرعت برطرف خواهد شد: EZLN توضیح می دهد که ارتباط و مقاومت می تواند به شیوهای گوناگون ایجاد و یا انجام شود و بنابراین نباید به خاطر خطر ویروس کنار گذاشته شود. در این بیانیه آمده است: "کلمه و گوش فرا دادن - با قلب - از راههای مختلفی می گذرد، اشکال متنوع بسیاری دارد، تقویمها و جغرافیاهای بسیار را در خود برای رسیدن به یکدیگر و یافتن یکدیگر گرد آورده."

سوال این است که منظور زاپاتیستها از "روشهای مختلف" و "اشکال مختلف" که شامل "بسیاری از تقویمها و جغرافیاها" (از نظر زمان و مکانی) است، چیست؟ به این سوال باید با نگاه به سازمان اجتماعی جوامع زاپاتیستا، نگرش آنها به علم و دیجیتالیزه شدن پاسخ داده شود.

 

زاپاتیستها

زاپاتیستها یک گروه شورشی به طور غالب از مردم بومی هستند که در سال ۱۹۹۴ علیه سیاستهای دولت نولیبرال و نواستعماری دولت مکزیک دست به قیام زدند و یک منطقه خودمختار جایگزین ایجاد کردند که با خودمدیریتی، دموکراسی پایه ای، مالکیت و توزیع جمعی، برابری جنسیتی و استفاده پایدار از طبیعت شاخص می شود. زاپاتیستها مدت بسیار کوتاهی پس از قیام، خود را به یک شبکه دیجیتالی تجهیز کردند. به این ترتیب داستانهایی در باره معاون فرمانده مارکوس و اطلاعات مربوط به شیوه سازمانیابی دموکراتیک و توده ای آنها توانست پخش شود. این امر باعث ایجاد شبکه ای فراملی متشکل از سایر جنبشهای رهایی بخش و سازمانهای غیر دولتی در مکزیک و سراسر جهان شد. شکل سازمانی و هدفهای زاپاتیستها آنها را به عنوان یک جنبش رهایی بخش به الگویی برای بسیاری از جنبشهای اجتماعی فراملی مانند جنبش ضد جهانی سازی، نشستهای آلترناتیو علیه جلسات G۲۰، جنبش گمنامها، جنبش بازپس گیری خیابانها، فوروم سائوپائولو و دیگران تبدیل کرد.

 

پذیرش علمی

اگرچه زاپاتیستها به طور عمده افرادی با منشا بومی هستند که تا حدود زیادی از زندگی اجتماعی در مکزیک کنار گذاشته شده اند و اقدامات آنها بیشتر مبتنی بر دانش سنتی تجربی است، اما علاقه زیادی به علم به عنوان شکل عینیت بخشیدن به شناخت جهان نزد آنها وجود دارد که می کوشند آن را با دانش تجربی ترکیب کنند. معاون فرمانده "گالئانو" (Galeano) سخنگوی سابق و فرمانده کل EZLN که تا سال ۲۰۱۴ به نام "معاون فرمانده مارکوس" خوانده می شد (۱)، دانشی که در جوامع زاپاتیستها ارتباط برقرار می کند را "کیمیاگری" می نامد و آن را نقطه مقابل "شبه علم" در جامعه سرمایه داری می داند.

او در کنفرانس علمی بین المللی "علوم در خدمت بشریت" (۲۰۱۷) در چیاپاس گفت که "کیمیاگری" برای علم تلاش می کند و بر خلاف شبه علم، در اساس ترکیبی از حقایق و دانش مبتنی بر دانش سطحی تولید نمی کند. شبه علم به علم نزدیک نمی شود، بلکه از آن فاصله می گیرد و آن را به بدترین دشمن خود و به گونه موفقیت آمیزی به بحران تبدیل می کند. شبه دانش یک توضیح جایگزین از واقعیت ارائه نمی کند (مانند ادیان)، بلکه استدلالی است که جایگزین تفکر علمی می شود و مهمترین نبرد در جامعه رسانه ای یعنی کسب مقبولیت را به سود خود رقم می زند. شبه دانش در جهت ارایه استدلال برای ایمان، امید و نیکوکاری تلاش نمی کند، بلکه توضیحی با ساختار منطقی عرضه می کند که ذهن را گول می زند. به زبان ساده، شبه علم یک کلاهبرداری است، یک شارلاتان بازی که در دانشگاه به وفور پیدا می شود. در مقابل، کیمیاگری قصد دارد تا خود را آزاد کند، خود را شفا بخشد، خود را از انگل عناصر غیرعلمی بزداید."

پیام معاون فرمانده گالئانو این است که علم در سرمایه داری، به عبارت دیگر "شبه دانش"، فقط قادر است جهان را به صورت بسیار محدود توضیح دهد، زیرا دانش سلطه را نمایندگی می کند. زاپاتیستها در مقابل درتلاشند تا در یک سازمان اجتماعی آلترناتیو که زندگی خوب برای همه و استفاده پایدار از طبیعت را در مرکز توجه قرار می دهد، دیدگاه خود از جهان که تاکنون به طور عمده مبتنی بر دانش تجربی و الگوهای توضیحی اسطوره ای بوده را علمی سازند.

زاپاتیستها از طریق نشستهای بین المللی مانند "علوم در خدمت بشریت" که در بالا به آن اشاره شد، می خواهند با یافته های علمی آشنا شوند و آنها را درک کنند و همزمان پیرامون رابطه بین شرایط زیست محیطی و قابل استفاده کردن آن برای انسان به بحث بنشینند. منظور آنها این است که علم فقط در یک جامعه عادلانه می تواند در درازمدت برای افراد آن موفقیت به ارمغان بیاورد و اینکه مناسبات سرمایه داری و پیروی تحقیقات علمی از مکانیسمهای بازار، دشمن علم است. گرایش ضد سرمایه داری زاپاتیستها در نقل قول دیگری از گالئانو در سال ۲۰۱۸ به روشنی بیان شده است:

"آنچه ما در سطح جهانی می بینیم، اقتصاد غارتگری است. سیستم سرمایه داری با فتح قلمروها به پیش می تازد و هر کجا را که می تواند، نابود می کند و به موازات آن یک ستایش مصرف نیز جریان می یابد. در حقیقت اما در پس مصرف ستایی یک استثمار بیرحمانه و غارت وحشیانه بشریت وجود دارد که در تولید مدرن کالا بی واسطه به چشم نمی آید. دستگاهی که تمام خودکار و بدون دخالت انسان، کامپیوتر یا تلفن همراه تولید می کند، با پیشرفت علمی و فنی به وجود نیامده، بلکه از طریق غارت منابع طبیعی (تخریب ناگزیر/ جمعیت زدایی و بازسازی/ تجدید سازمان قلمروها) و از طریق برده سازی غیر انسانی هزاران سلول کوچک، خرد و متوسط استثمار کار بشر بدان دست یافته شده است. سیستم در روند رشد خود "کشف" کرد که کالاهای جدید ظاهر می شوند و این کالاها در قلمرو مردم بومی قرار دارد: آب، زمین، هوا، تنوع زیستی. هر آنچه که هنوز تخریب و مثله نشده در قلمرو مردمان بومی است و به آن حمله ور می شوند. زمانی که سیستم در جستجوی بازارهای جدید و تسخیر آنهاست، آنگاه فقط بازارها نیستند که برای مصرف، خرید و فروش کالا به کار می آیند، بلکه و مهمتر از همه، سیستم در جستجو و تلاش برای تصرف قلمروها و خلقهاست."

این تجزیه و تحلیل از پتانسیل مخرب علم و فناوری سرمایه داری، تجزیه و تحلیل کارل مارکس را به ویژگیهای روز و به ویژه زاویه زیست محیطی کنش سیستم سرمایه داری مانند بهره برداری از منابع "سرزمینهای بومیان" همچون "آب، خاک، هوا و تنوع زیستی" گسترش می دهد. علیه این تهاجم، مردم بومی که زاپاتیستها از جمله آنها هستند، قیام کردند، گالئانو می گوید: "اما اگر به پایین نگاه کنیم، شاهد شورش و مقاومت هستیم."

 

"چریک سایبری؟"

رویکرد باز زاپاتیستها در برابر علم خود را همچنین در کاربرد فشرده از رسانه های دیجیتالی نشان می دهد که آنها برای اهداف خود استفاده می کنند، بدون آنکه خطرات مرتبط با آن را نادیده بگیرند. اصطلاح "چریک سایبری" اغلب در EZLN استفاده می شود، اما زاپاتیستها شبکه های دیجیتال را هک نمی کنند، بلکه از همان اوان شبکه های دیجیتالی خودشان را راه اندازی کردند و آن را به عنوان ابزاری در مبارزه برای ایجاد یک جامعه آلترناتیو به کار بردند. این واقعیت، اصطلاح "نخستین چریک جامعه اطلاعاتی" را که جامعه شناس اسپانیایی، "مانوئل کاستلز" (ManuelCastells) در توصیف آنها به کار برد، توجیه می کند؛ چرا که زاپاتیستها از این واقعیت که اینترنت بر پایه مشارکت و مداخله گری بنا شده، سود می برند: کاربر همچنین یک مداخله گر است. بخش جدایی ناپذیری از موفقیت رسانه ای زاپاتیستا در "جنگ" کلمات، تصاویر و داستانهای سرشار از تخیل، ارسال و به اشتراک گذاری محتوی نهفته بود. این واقعیت که توسعه صنعت رایانه باعث ایجاد سیستم نرم افزارهای رایگان و اشتراکی توسط کاربران شد که می توانست از دایره کنترل دولت بگریزد، تأثیر مثبتی در این روند داشته است.

از آنجا که در استان چیاپاس در زمان قیام زاپاتیستا تقریبا دسترسی به اینترنت وجود نداشت، اخبار آن در دوره پس از سال ۱۹۹۴ با دست نوشته شده و برای هواداران خارجی ارسال می شد که آنها به صورت آنلاین پخش و منتشر می کردند. برای این منظور، زاپاتیستها در شبکه هواداران به نام "لا نتا" (La Neta) با سازمان غیر دولتی "چی تاک" ( (Chilta، مرکز حقوق بشر "فری بارتلومه د لا کاسا" (Fray Bartolomé de las Casas) و "مرکز تحقیقات اقتصادی و اجتماعی" (Center for Economic and Social Research) در پیوند قرار گرفتند. بعدها دیگر پشتیبانان و گروههای همبستگی شکل گرفتند که لیستهای ایمیل ایجاد می کردند و برای جلب همبستگی از بیرون، اقدامات محلی برای زاپاتیستها سازمان می دادند.  

زاپاتیستها از همان اوایل وب سایت خود را داشتند که شامل کلیه اطلاعیه ها، اقدامات و بیانیه ها، حملات ارتش مکزیک و شبه نظامیان، نشستهای بین المللی (به عنوان مثال جنبش زنان، همایشهای علمی و هنری) و گسترش و تجدید سازمان مناطق زاپاتیستا بود. اولین وب سایت EZLN در سال ۱۹۹۴ توسط "جاستن پاولسون" (Justin Paulson)، دانشجوی تگزاسی، از طریق وب سرور کالج "سورثمور" (Swarthmore) در پنسیلوانیا راه اندازی شد.

به این ترتیب، وب سایت زاپاتیستها یک سال زودتر از وب سایت روزنامه مکزیکی "لا جورنادا" (La Jornada) و حتی دو سال پیش از راه اندازی وب سایت دولت مکزیک راه اندازی شد که این امر سازمان بومیان را یک گام تکنولوژیک و همزمان یک گام شبکه ای از دولت مرکزی جلوتر انداخت. در سال ۱۹۹۷ معاون فرمانده مارکوس در مصاحبه ای با جامعه شناس فرانسوی "ایوون لو بو" (Yvon Le Bot) گفت: "اینترنت" فضایی جدید است، یک نوآوری که آنقدر جدید بود که هیچکس فکر نمی کرد یک چریک بتواند به طرفش برود. اینترنت شاهراه اطلاعات است، سرزمینی که هیچ ارتشی آن را اشغال نکرده بود."

 

حمله به ساختارهای دیجیتال

در این میان و از جمله همانگونه که اسناد محرمانه آژانس امنیت ملی (NSA) منتشر شده توسط "ادوارد اسنودن" در سال ۲۰۱۳ فاش کرد، این "شاهراه" استفاده گروههای مقاومت همچون "ایندی مدیا" (Indymedia) را با مشکل روبرو ساخته. اسناد مزبور نشان می دهد که پلاتفرمها و کنسرنهای بزرگ اینترنتی مانند گوگل، فیس بوک، مایکروسافت، اسکایپ، یوتیوب و اپل اطلاعات کاربران خود را به دولت آمریکا منتقل می کنند.

زاپاتیستها هم آماج این تهاجم قرار گرفته اند. حمله یاهو به صفحات اینترنتی EZLN در جریان یک حرکت شبکه ای و اتحاد عمل یک هفته ای به نام "کمپین دیگر" در سال ۲۰۰۶، برای ایجاد جنبش توده ای بیرون پارلمانی با شرکت زاپاتیستها و دیگر جنبشهای اجتماعی در سراسر مکزیک، یک نمونه از تهاجم یاد شده است. یاهو از جمله سعی کرد با حذف لیستهای مهم ایمیل، در این پروژه خرابکاری کند. وب سایتهای مرتبط با زاپاتیستها بارها و بارها توسط پلاتفرمهای یاد شده به عنوان "خطرناک" طبقه بندی شده و یا از کار انداخته می شود. ریشه چنین حملاتی، هراس از آن است که گروههای منتقد سرمایه داری با اینترنت به رسانه ای دست یافته اند که به وسیله اش می توانند در برابر جهانی سازی نولیبرال یک مقاومت جهانی را سازمان دهند. وب سایت "سیستم آموزش مستقل شورشیان" در سال ۲۰۱۰ در باره این مشکل نوشت: "مهم است که پیوند با وب سایتهای سایر سازمانها و گروه های دیگر را بهبود بخشیم تا بر محاصره کامپیوتری که قدرتهای بزرگ همیشه ما را در معرض آن قرار می دهند، غلبه کنیم."

همه آنهایی که می خواستند از فناوری دیجیتال در شکل رهایی بخش استفاده کنند، مجبور شدند با افزایش کنترل توسط دولت و سرویسهای مخفی، بارها و بارها با چالشهای جدیدی رودرو قرار بگیرند و به فضای دیجیتالی نه تنها به عنوان یک فضای شبکه سازی، بلکه چونان میدانی برای مبارزه نیز بنگرند. با این هدف، "نسخه سایبرنتیک" از نشست بین المللی هنرمندان، "کامپ آرته ۲۰۱۷" (Comp-Arte 2017) برگزار شد که سعی می کرد هنر و جنبشهای دیجیتالی مانند ابتکارات منبع باز یا فمنیسم سایبری را گردهم آورد. زاپاتیستها در فراخوان خود برای برگزاری این همایش، این پرسشها را طرح کردند: "آیا اینترنت دیگری، یعنی یک شبکه دیگر، ممکن است؟ آیا می توان در آنجا جنگید؟ یا اینکه این محل، پیشتر بی سروصدا اشغال شده، تصرف شده، از کار انداخته شده و غیره؟ آیا آنجا مقاومت و شورش نمی تواند وجود داشته باشد؟ آیا اینترنت یک فضای تسلط، رام سازی، هژمونی یا یکدستی است یا جایی برای بحث، برای مبارزه؟ آیا می توانیم از یک ماتریالیسم دیجیتال صحبت کنیم؟"

 

مقاومت شبکه ای شده

پاسخ جمعی کنفرانس Comp-Arte، تایید امکان و موجودیت مقاومت و شورش در "جغرافیای شبکه" بود. در مجله اینترنتی "دس اینفورممونس" (Desinformemonos) که نزدیک به زاپاتایستها است، این نظریه مطرح شد که اگرچه اینترنت "فضایی برای سلطه، هژمونی و همگن سازی" است، اما "درست به این دلیل که اینترنت متمرکز و سلسله مراتبی است، در فضای داخلی آن مبارزه و مقاومت در برابر سلطه، هژمونی و همگن سازی وجود دارد."

بحران کرونا بار دیگر نشان داد که چگونه می توان از این فضاها استفاده کرد. از هنگام ایجاد جوامع محلی زاپاتیستی، حرکتهای مختلفی از سوی سرکوب شدگان و محرومان صورت گرفته است که از این جمله می توان به فراخوان سازمان جمعی "هماهنگی کلانشهرهای ضد سرمایه داری و ضد انباشت" (Coordinación Metropolitana Anticapitalista y Antipatriacal) در ۲۸ مارس ۲۰۲۰ برای برگزاری "روز جهانی برای زندگی" بود که از طریق هشتگ "ELEncierroNoMeCalla" (فرنطینه مرا ساکت نمی کند) با شبکه های اجتماعی در پیوند قرار گرفت.

این شبکه از فعالان برای "برای شرکت در فعالیتهای موسیقیایی، تئاتر، رقص و آواز، شعر، سینما، نقاشی، عکاسی، مستند سازی، کتابخوانی، تجزیه و تحلیل، بحث و گفتگو، تأمل، کنفرانس" دعوت کرده تا به این وسیله بر سر دولتهای بی کفایت دنیا فریاد بکشند که با وجود همه گیری، ما هنوز برای زندگی و علیه سرمایه داری مرگ آفرین و پدرسالاری می جنگیم. به گفته فراخوان: "این فعالیتها می تواند به صورت دیجیتالی از پلاتفرمها و شبکه های اجتماعی شما پخش شود تا همه ما از انزوا بیرون بیاییم، صدایمان را بلند کنیم و دولتهای ملی را بر صندلی متهم بنشانیم که تصمیمهای پایه ای شان در باره حق حیات، از سوی سرمایه مالی دیکته می شود." در انتهای فراخوان، "امیلیانو زاپاتا" و قتل او یادآوری می شود و اعلام می گردد: "قرنطینه ما را ساکت نمی کند، ما مقاومت می کنیم و سازمان می دهیم!"

 

پانویس:

(۱) پس از حمله مرگبار در ۳ مه ۲۰۱۴ توسط گروه CIOAC (Central Independiente de Obreros Agrícolas y Campesino) در منطقه "لارئالیداد" (La Realidad) که به کشته شدن "خوزه لوییس سولیس لوپز" (José Luis Solís Lopez) مشهور به "گالئانو" انجامید، زاپاتیستها تصمیم گرفتند به شخصیت "مارکوس" اجازه دهند جان بسپارد تا که گالئانو به زندگی ادامه دهد. آنها نوشتند: "ما فکر می کنیم لازم است یکی از ما بمیرد تا گالئانو بتواند همچنان زندگی کند. برای برآوردن رضایت مرگ لجوج، باید به جای گالئانو نام فرد دیگری را به او بدهیم تا گالئانو بتواند زندگی کند و مرگ نه یک زندگی، بلکه فقط یک نام، چند حرف تهی از معنا و بدون تاریخ و بدون زندگی را به سرقت ببرد. بنابراین تصمیم گرفتیم که مارکوس از امروز دیگر اجازه ندارد وجود داشته باشد."

 

 

منبع: نبردخلق شماره ۴۲۶، یکشنبه اول تیر ۱۳۹۹ ـ ۲۱ ژوئن ۲۰۲۰

 

بازگشت به صفحه اول