بحران کرونا: مقاومت در عصر پاندمی

 

 چپ اکنون وظیفه دارد به مردم در دوره قرنطینه و منع آمدوشد گزینه عمل ارایه بدهد. ما به عنوان چپ باید همبستگی را سازمان دهیم. این امر هم سطح بین المللی و هم محلی را شامل می شود.

 

مارکس ۲۱

برگردان: بابک

دولت آلمان بخشا با تدابیر فوق العاده ای به بحران کرونا پاسخ می دهد که همپای شرایط فعلی نیست. دولت ابتدا پویایی پاندمی را دستکم گرفت و سپس با ابزارهای غلط بدان واکنش نشان داد. برلین تلاش می کند در درجه اول منافع شرکتها را حفظ کند، به جای آنکه یک چتر حمایتی بر سر مردم بگسترد و تقویت وسیع خدمات عمومی، به ویژه سیستم بهداشتی را در دستور کار بگذارد. اینگونه است که مسوولیت مهار ویروس کرونا فردی می شود. فراخوان صدراعظم آنجلا مرکل به "تک تک افراد" به خوبی با دگم نولیبرالیسم سازگار است. این صحیح است که همه تماس اجتماعی خود را محدود کنند، اما گذاشتن مسوولیت مهار پاندمی روی دوش افراد رویکرد غلطی است. مهار یک پاندمی موضوعی سیاسی است و نه فردی.

درست به همین دلیل است که در بحران کرونا وجود یک اپوزیسیون چپ ضروری است. چپ اکنون وظیفه دارد به مردم در دوره قرنطینه و منع رفت و آمد گزینه عمل ارایه بدهد. اعتماد، احترام و همبستگی آرمانهای مهمی برای غلبه بر بحران است. پاندمی نه یک پدیده ملی و نه اروپایی، بلکه چالشی در برابر همه بشریت است. چپ اکنون باید به سرعت بیاموزد که در شرایط تغییر یافته مبارزه کند. این به معنای پشتیبانی و شبکه سازی در سطح بین المللی و نیز محلی است. همزمان چپ باید پیرامون علتهای ساختاری بحران کرونا روشنگری کند و آشکار سازد: عارضه کروناست، بیماری اما سرمایه داری است.

 

۱- آری به خانه ماندن، نه به منع آمد و شد

نزدیک در همه جای جهان، دولتها برای مقابله با کرونا به تدابیر سرکوبگرانه متوسل می شوند. آزمایش امکانات کنترل اقتدارگرایانه یک مشخصه سرمایه داری دوره فاجعه است که از تعادل خارج شده. اما تحت شرایط فعلی مسدود کردن مرزها، افزایش کنترل پلیسی یا منع آمد و رفت کمک زیادی نمی کند، درعوض از انجام وظایف اصلی منحرف ساخته و همزمان مشکلات جدیدی به وجود می آورد. به ویژه برقراری منع آمدوشد اثر معکوس دارد؛ این کار بیهوده ای است که مردم از بیرون رفتن در وقت آزاد ممنوع شوند و همزمان میلیونها کارورز مجبور به سر کار رفتن در کارخانه ها و مراکز خدماتی با صدها نفر دیگر در یک محل بشوند تا چیزهایی را تولید کنند که در حال حاضر هیچکس به آنها نیاز ندارد. تاثیر روانی چنین اقداماتی بالقوه ویرانگر است. منع آمد و رفت خطر بیماریهای روحی و خشونت خانگی را افزایش می دهد.

"در خانه بمان" یک کارزار مهم است: همه باید برای حفاظت از خود و حفاظت از دیگران در آن مشارکت کنند. منع آمدوشد در عوض اما یکی از بزرگترین مداخلات در حقوق پایه ای ما است. افزون بر این، سایر کشورها نشان می دهند که با چه ابزارهای مساله سازی منع آمدوشد را به دست اجرا می گذارند: اسپانیا ارتش را به میدان آورده و مردم را با پهپاد تحت نظر می گیرد. اسراییل به سازمان امنیت خود مجوز دسترسی به کلیه اطلاعات مربوط به موقعیت مکانی تلفن همراه همه مردم را داده است تا منع آمد و رفت را اجرایی کند. همه حرکات شهروندان تحت نظر قرار دارد.

بحران کرونا نباید به مجوزی برای تضعیف حقوق دموکراتیک بدل شود. در ایتالیا منع آمدوشد به کاهش شمار مبتلایان منجر نشد. در مقابل در کره جنوبی مهار پاندمی بدون برقراری منع آمدوشد و محدودیت مسافرت میسر شد. به جای این کار، دولت کره جنوبی به آزمایش انبوه و رایگان مردم تکیه کرد. منع آمدوشد بیانگر ناتوانی سیاست در برخورد با ویروس کرونا است و به شدت آزادی مردم را محدود می کند. حقوق مدنی به دست آمده نباید به دلیل پاندمی قربانی شود، بلکه قاطعانه باید به دفاع از آن برخاست.

 

۲. فاصله اجتماعی، نه انزوا!

"فاصله گیری اجتماعی" یک عنصر مهم در مبارزه با شیوع ویروس است. با این حال، همانطور که ویروس شناسان و پزشکان توضیح می دهند، نیازی به انزوا در خانه نیست؛ برعکس، تا زمانی که فاصله خود را با دیگران حفظ می کنید، حتی توصیه می شود که بیرون بروید. منع آمدوشد از کنار مشکل رد می شود، اما مشکلات جدیدی به وجود می آورد. "فاصله اجتماعی" نباید منجر به "انزوای اجتماعی" شود. برای بسیاری از افراد، به ویژه سالمندان و بیماران، محدودیتهای مزبور درست به همین معنا است.

همزمان، "فاصله اجتماعی" نیز یک مساله طبقاتی است: در یک ویلا با یک باغ یا در یک آپارتمان بزرگ با بالکن منع رفت وآمد را می توان ساده تر تاب آورد تا یک پدر و مادر مجرد با دو فرزند کوچک در یک آپارتمان دو اتاقه. دولت به جای تکیه بر محدودیت، باید شرایط اجتماعی را ایجاد کند که همه مردم، به ویژه مزدبگیران بتوانند پرنسیب فاصله اجتماعی را فرا بگیرند و بکار گیرند. این امر چگونه ممکن است؟ دولت استان کبک کانادا به تمام کارورزانی که مجبور به خود قرنطینگی هستند، معادل ۳۶۰ یورو در هفته پرداخت می کند. تقاضانامه به صورت آنلاین تکمیل و ارسال شده و پول ۴۸ ساعته به حساب واریز می شود. دولت آلمان به جای محدود کردن آزادی حرکت، باید فورا دست به توزیع لباسهای محافظ، ماسک و مواد ضد عفونی کننده به صورت رایگان و برای همه افراد در مناطق پرخطر و شهرهای بزرگ بزند.

 

۳. مراقبت بهداشتی برای همه!

اقدامات اضطراری صورت گرفته توسط دولت فدرال و ایالتها بسیار متناقض است. از یک طرف زندگی عمومی به شدت محدود می شود: کافه ها، رستورانها، دانشگاه ها، مدارس، زمینهای بازی، مغازه ها، سینماها و مهد کودکها تعطیل می گردد و از طرف دیگر، مراقبت از سلامت کارکنان مورد غفلت واقع می شود. میلیونها نفر هنوز مجبور به کار تحت شرایط خطرناک هستند، باوجود آنکه کار آنها جایگاه استراتژیکی برای سیستم ندارد. هنوز بسیاری در سالنهای تولید، دفاتر بزرگ، مراکز خدمات تلفنی یا پست و ارسال محموله فعالیت می کنند. آنها به واسطه کارشان با صدها نفر در تماس هستند، از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده می کنند و سپس ویروسها را به خانواده، خانه یا آپارتمانهای مشترک منتقل می کنند. این یک تضاد است که از یکسو خواستار "فاصله اجتماعی" بشویم و از سوی دیگر اجازه "تماس اجتماعی" در شرکتهای صنعتی و بخشهای خدماتی بدهیم.

تجربه ایتالیا نشان می دهد که این امر چقدر خطرناک است. تدبیر قاطع این بود که تولید صنعتی و همچنین فعالیت شرکتهای خدماتی که کاملا ضروری نیست متوقف شده و مشاغل باقیمانده به صورت "ایمن در برابر کرونا" انجام داده شود. این بدان معناست که برای کلیه شاغلانی که نمی توانند در خانه کار کنند، بهترین حفاظتهای بهداشتی تامین شود: لباسهای ایمنی، ماسک، دستکش و اسپریهای ضد عفونی کننده باید به صورت رایگان در اختیار کارکنان همه شرکتهای تولید کننده مهم، بخش مواد غذایی و زیرساختهای سیستمی گذاشته شود. کنسرنهایی که از انجام این کار خودداری می کنند و سود را مقدم بر سلامت می شمرند، نباید از حمایتهای دولتی برخوردار شوند. اعتراضات، اعتصابها و خودسازماندهی برای مطالبه و اجرای اقدامات حفاظتی در شرکتها از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

 

۴- حمایت اجتماعی برای همه!

در این بحران به ویژه کسانی که کمترین درآمد را دارند یا بیکار هستند به حمایت سریع نیاز دارند. آنها در غیر این صورت بدون هرگونه حفاظتی در معرض خطرات بحران کرونا قرار می گیرند و شکاف اجتماعی عمیق تر می شود. حمایت نباید پشت هزینه بماند، این به معنای: تعلیق کلیه جریمه ها توسط مراکز کار، تعلیق قطع برق و تخلیه اجباری مسکن، افزایش مقرریها و آخرین و مهمترین چیز، تامین فضای زندگی و اسکان برای افراد بی خانمان، مهاجران غیرقانونی شده و افراد از کمپهای پر ازدحام پناهندگان و خانه های زنان است. هیچکس نباید جا بماند!

وقتی مدارس یا مهدکودکها بسته می شود، والدین نمی توانند کار کنند و اغلب دیگر حقوق هم دریافت نمی کنند. این کسری درآمد به ویژه نزد آنها که با حداقل حقوق کار می کنند، به سرعت آثار خود را به جا می گذارد. غیبت مهدکودکها و مدارس بیش از همه بر والدین مجرد و زنان تاثیر می گذارد. "حزب چپ" (۱) به درستی خواهان "تضمین پرداخت حقوق برای والدین در صورت تعطیلی مدارس و مهدکودکها" شده است.

اینکه دولت آلمان دریافت حقوق کار نیمه وقت را ساده و تمدید کرده، به هیچ وجه کافی نیست. این ناعادلانه است که کارفرمایان به کلی از پرداخت سهم خدمات اجتماعی معاف شوند، در حالی که کارورزان مجبورند از بخش زیادی از مزد یا حقوق خود چشم پوشی کنند. به جای چتر حمایتی برای شرکتها، ما به چتر حمایتی برای شاغلان نیاز داریم. هیچ کس نباید اخراج شود و هیچکس نباید در حال بیماری سر کار برود. ما به ادامه پرداخت دستمزد بدون هر گونه محدودیتی برای همه نیاز داریم.

در همین حال، بحران کرونا منجر به ناامنی شغلی میلونها (شبه) خود اشتغال و مشاغل کوچک می شود. به اینها نیز باید بدون کاغذ بازی کمک مالی کرد. پرداخت پاداشها و دریافتیهای شبه خود اشتغالیتها، به اصطلاح مقاطعه کاران یا کسانی که در تعاونیها و مشاغل کوچک کار می کنند، باید از طرف دولت تضمین شود.

 

۵- ما هزینه بحران شما را پرداخت نمی کنیم!

نرخ سهام در بازارهای جهانی کاهش یافته و اقتصاددانان درباره یک بحران اقتصادی جهانی هشدار می دهند. مقصر به سرعت پیدا شده: ویروس کرونای جدید. اما SARS-CoV-۲ تنها محرک بحران است، علل بسیار عمیق تر است. در حقیقت، سرمایه داری جهانی سالهاست که دیگر رشد نمی کند. نجات بانکها و بهره های اندک بانک مرکزی مانع از آن شد که بحران بزرگ مالی ۲۰۰۸ به یک بحران اقتصادی جهانی در مقیاس دهه ۱۹۳۰ تبدیل بشود. رونق پس از آن اما یکی از ضعیف ترین انواع خود از زمان جنگ جهانی دوم بود. معرفی ویروس به عنوان عامل رکود حاد اقتصادی، از کنار این واقعیت می گذرد که این سیستم مدتها است که بیمار است. پاندمی امروز حبابی را که به صورت مصنوعی با پول بانکهای مرکزی در بازار بوس باد شده، ترکانده است.

اکنون شرکتها از بحران کرونا استفاده می کنند تا از کارمندان باج خواهی کنند و ضررهای خود را به نیروی کار منتقل کنند. کارگران موقت اخراج و حساب ساعات کار منفی می شود، هتلها و رستورانها کارکنان خود را بیکار می کنند، خدمه پرواز بخش مهمی از حقوق خود را در کار پاره وقت از دست می دهند و کارگران با مشاغل موقت گاهی اوقات تمام درآمد خود را از دست می دهند. چپ باید در این جهت بکوشد که نه مزدبگیران، بلکه سودبرندگان از توزیع ثروت در دهه های اخیر هزینه بحران را پرداخت کنند. بستن مالیات بیشتر بر ثروتمندان و شرکتها بخشی از این هزینه است.

 

۶. سلامتی نباید کالا باشد!

بحران ناشی از ویروس کرونا از جمله به این دلیل به جامعه آسیب وارد می کند چون بخش عمومی دهها سال است که با سیاستهای ریاضتی اسقاط می شود. این امر به ویژه در اسپانیا و ایتالیا مشهود است. اقتصاددانها در آلمان رقم کمبود سرمایه گذاری در بخش عمومی را ۴۵۰ میلیارد یورو تخمین می زنند. تمام مناطقی که عموم مردم به آن وابسته هستند باید از دایره سوداندوزی سرمایه داران خارج شود. در بحران کرونا این امر به ویژه در مورد بخش بهداشت و درمان و صنایع دارویی صدق می کند. آنها باید بی درنگ کاملا ملی شوند و تحت کنترل دموکراتیک قرار گیرند تا در شرایط بحران بتوانند به بهترین وجه در خدمت عموم مردم عمل کنند. تجاری سازی سیستم بهداشت باید به فوریت متوقف شود و کمبود کادر درمانی به گونه موثر برطرف گردد.

 

۷. نه به صلح طبقاتی با حاکمان!

مجمع اتحادیه های کارگری آلمان (DGB) از تدابیر ویژه دولت در بحران کرونا پشتیبانی می کند. همچنین "دیتمار بارتش" (Dietmar Bartsch)، رهبر گروه پارلمانی "حزب چپ"، می گوید: "برای ادامه فعالیت شرکتها باید همه کارهای لازم را انجام داد. با توجه به بحران موجود، اکنون زمان آن نیست که اپوزیسیون با انتقاد شدید واکنش نشان دهد. بنابراین آنچه من از خانم مرکل و آقای "سودر" (Söder) می شنوم مبنی بر اینکه هر کاری که لازم و ممکن است انجام می دهیم، به نظرم رویکردی معقول است."

این رویکردی مخرب خواهد بود اگر چپ در نقد سیاست حاکمان غایب باشد، به ویژه در مواقع بحرانی! نه تنها از نظر اقتصادی تهدید یک "راه حل بحران" مطابق میل حاکمان وجود دارد، بلکه تهدید یک چرخش استبدادی نیز می رود. در نظر به بحران کرونا جنبش اتحادیه ای و چپ نباید حامی رسمی دولت در کمک به بانکها و کنسرنها و همچنین اقدامات سرکوبگرانه جدید باشد، بلکه باید مقاومت در برابر آن را سازمان دهد.

 

۸. نه به نژادپرستی AfD! (۲)

راست تلاش می کند تا از بحران کرونا برای نشر وپخش هذیانهای نژادی و قومی خود استفاده کند و همزمان گزارشهای دروغین در مورد ویروس پراکنده می کند. به این وسیله راست یک استراتژی را دنبال می کند که در تاریخ تبلیغات نژادپرستانه در آلمان تازگی ندارد: قرار است پناهندگان و مهاجران به عنوان ناقل بیماری بدنام شوند و به عنوان "عامل اشاعه" برچسب خورده و از آنها انسانیت زدایی شود. چپ باید قاطعانه با تحریکات نژادپرستانه مقابله کند.

 

۹. نه به دیوارکشی گرد اروپا!

در سایه بحران کرونا، اتحادیه اروپا در حال حصارکشی است و سرکوب علیه افرادی که خواهان حمایت هستند را با پیامدهای فاجعه بار افزایش داده است. گروه حامی پناهجویان Pro Asylum)) می نویسد: "در پنجمین سال از معامله اتحادیه اروپا و ترکیه، دهها هزار نفر تحت شرایط غیر انسانی در جزایر یونان بسر می برند. ظرفیت مدتهاست که پر شده و مراقبت بهداشتی فاجعه بار است."

شرم آور است که "هایکو مس" (Heiko Maas)، وزیر امور خارجه، صدهزار توریست آلمانی را با هواپیما به کشور برمی گرداند، اما پناهجویان در لسبوس، ادلب یا مرز ترکیه و یونان را به سرنوشت وحشتناک خود واگذار می کند. "پل هوایی" برای توریستهای آلمانی نشان می دهد که ما برای افرادی که در شرایط اضطراری بسر برند، چکار می توانیم بکنیم.

چهار سال پیش وقتی که سیاستمداران حزب راست AfD خواستار استفاده از نیروهای مسلح علیه پناهندگان در مرزها "در صورت لزوم" شدند، خشم و اعتراض علیه این پیشنهاد بسا وسیع بود. در سال ۲۰۲۰ این درخواست به واقعیتی غم انگیز بدل شده. رییس کمیسیون اروپا، "اوروسلا فن در لاین" (Ursula von der Leyen)، به جای انتقاد از دولت یونان بخاطر برخورد وحشیانه در مرز ترکیه با پناهجویان و تعلیق حق پناهندگی، آتن را ستود و یونان را "سپر اروپا" اعلام کرد. نه تنها، بلکه همچنین به دلیل بحران کرونا اکنون باید دست به اقدام زد. خطر یک اپیدمی در اردوگاه های عظیم پناهندگان، جایی که آنها در شرایط وحشتناک و بدون تاسیسات بهداشتی و امداد پزشکی روی هم ریخته شده اند، وجود دارد. یک برنامه پذیرش پناهجو از یونان، ایتالیا و لیبی در مقیاس بزرگ ضروری است: مراکز گردآوری باید تخلیه شود و پناهجویان به مکانهای امن منتقل شوند.

 

۱۰. با علل ساختاری باید برخورد کرد!

هر بار که ویروس جدیدی ظهور می کند، دولتها، رسانه ها و حتی بیشتر موسسات پزشکی آنقدر بر هر مورد به طور منفرد متمرکز می شوند که دلایل ساختاری که باعث می گردد چندین عامل بیماری زای به نسبت حاشیه ای ناگهان مشهور شود، نادیده گرفته می شود. ویروس کرونای کنونی به گونه ویژه ای خطرناک است، اما تنها مورد نیست. این واقعیت که ویروسها در حال گسترش است نیز از جمله ناشی از افزایش جنگل زدایی و کاهش شدید جنگلهای اولیه جهانی، تولید انبوه مواد غذایی و نیز غارت طبیعت از سوی کنسرنهای چند ملیتی است. تنوع عملکردی و پیچیدگی زمین یکسان سازی می شود، به گونه ای که عوامل بیماری زای از پیش موجود، به دامداریهای محلی و جوامع انسانی منتقل می شود. دامداری صنعتی، شهرنشینی و ظهور کلان شهرها با زاغه های عظیم این روند را به جلو می برد. راه هایی برای متوقف کردن این چرخه وجود دارد، اما همه آنها زیر سوال بردن اولویت سود سرمایه داری را در خود دارد: بهبود سرویسهای بهداشتی، سیستم بهداشت، دفع زباله و کنترل آفات، ساخت خانه های مناسب و نیز نوسازی پروسه تولید مواد غذایی و کشاورزی به طور کلی.

 

۱۱. همبستگی به جای فردگرایی!

ما به عنوان چپ اکنون باید همبستگی را سازمان دهیم. این امر هم سطح بین المللی و هم محلی را شامل می شود. در بسیاری شهرها، انجمنهای همسایگی و گروههای همبستگی شکل گرفته است. در جایی که هنوز وجود ندارد، چپها باید آنها را ایجاد کنند. موضوع در اینجا همبستگی مشخص با کسانی است که در گروههای پرخطر قرار دارند: خرید برای همسایگان و ارائه کمک. با این حال روشن است که ما به عنوان چپ نمی توانیم جایگزین ساختارهای ایالتی بشویم. بنابراین موضوع همچنین این است که در دوره محدودیتهای آمدوشد، از نظر سیاسی فعال باقی بمانیم، مطالبات مشترک را به بحث بگذاریم و همبسته عمل کنیم.

 

پی نوشت:

(۱) حزب چپ (ِDie Linke)، حزبی که از بازمانده های حزب حاکم آلمان شرقی، "حزب سوسیالیست متحد آلمان" (SED) شکل گرفت

(۲) "آلترناتیو برای آلمان" (AFD)، حزب راست بیگانه ستیز با تمایلات نژادپرستانه  

 

منبع: نبرد خلق ۴۲۳، آدینه ا فروردین ۱۳۹۹ ـ ۲۰ مارس ۲۰۲۰

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول