یادداشت سیاسی ....

شکست رویکرد «سخت» و «نرم» علیه جامعه

مهدی سامع

 پیرامون آخرین جلسه سرانِ قوایِ ولایت خامنه ای در روز شنبه ۲۳ شهریور و کشاکش بین روحانی و رئیسی در این جلسه، خبرهای زیادی در رسانه های حکومتی منتشر نشده است. خبرگزاری فارس در روز یکشنبه ۲۴ شهریور در یک توئیت از حاشیه های این جلسه خبر داد و اعلام کرد که: «در جلسه دیروز شورای هماهنگی اقتصادی برخی افراد از جمله رئیس جمهور نسبت به روند دادگاههای مفاسد اقتصادی به آیت الله رئیسی انتقاد کردند که با واکنش رئیس قوه قضائیه و اژه ای معاون اول مواجه شدند. رئیس جمهور معتقد است که با مفاسد اقتصادی برخورد جناحی شده است.». یک روز بعد، سخنگوی دولت به این خبر واکنش نشان داد و گفت: «اختلاف نظری وجود نداشت، خبر، خبر ناقصی بوده است. خبر ناقص و جهت‌ دار بوده که به صورت سازمان ‌یافته شکل ‌یافته بود.» (انتخاب) گَزننده بودن توضیح علی ربیعی در مقام سخنگوی دولت با کاربرد واژه های «ناقص»، «جهت دار» و «سازمان یافته» نشان می دهد که برخلاف علی ربیعی که به دروغ مدعی می شود اختلاف نطری وجود نداشته، کشاکش جدی تر از آن بوده که بتوان آن را لاپوشانی کرد.

موضوع اختلاف بین روحانی و رئیسی پیرامون مانور مضحک مبارزه با فساد فقط به این جلسه بر نمی گردد. روز چهارشنبه ۶ شهریور در جشنواره دولتی «شهید رجایی»، حسن روحانی به دو نکته دست گذاشت و گفت: «از کسی که اختیارات ندارد، چه مسئولیتی می‌خواهید؟» و ادامه داد: «شما فکر می‌کنید با دادگاه و دستگاه قضایی فساد از بین می‌رود؟ هر کس این فکر را می‌ کند اشتباه کرده است. با بگیر و ببند و دادگاه، فساد برطرف نمی‌شود. نمی‌خواهم بگویم چه حوادثی رخ داده است.»

این که روحانی و ظریف اختیار جدی نداشته و سررشته امور در دست ولی فقیه است را کسی نمی تواند انکار کند و کارگزاران نظام بارها آن را تایید کرده اند. خامنه ای با وجود آن که همه امور مهم را در دست دارد، اما نمی تواند تضادهای درون ولایتش را مهار کند. نه رازداری روحانی و نه دروغگویی ربیعی و نه حتی فشار حداکثری خارجی نمی تواند شکاف درون ولایت خامنه ای را پنهان کند. دو مساله مهم در پیوند ارگانیک با هم، تضادهای درون هِرَم قدرت را مِهار ناپذیر می کند. وجود نهاد فراقانونی ولایت فقیه و واقعیت بحران انقلابی. عملکرد ولایت فقیه بحران را تشدید می کند و ادامه بحران تضادهای درونی رژیم را آن گونه تشدید می کند که غیرقابل مهار می شود.

یک روز بعد از حرفهای حسن روحانی، رئیس قوه فاسد قضاییه به سخنان روحانی پاسخ می دهد و اعلام می کند که: «پرونده افراد متصل به قدرت فریاد‌ها را بلند می‌کند؛ می گویند این جناحی یا سیاسی است.». روز پنجشنبه ۷ شهریور ابراهیم رئیسی در گردهمایی بزرگ مبلغان محرم گفت: «زمانی که پرونده کسانی که متصل به نظام قدرت و سرمایه هستند روی میز قاضی می‌ آید، صدای عده ای بلند می ‌شود و می‌ گویند موضوع جناحی و سیاسی است.».

در چند جمله معترضه - این جلاد دست نشانده ولی فقیه پرونده مراکز اصلی «قدرت و سرمایه» روی «میز» نمی آورد و با پررویی و در حالی که نهاد فاسد تحت ریاست او شدیدترین احکام در مورد کسانی که اولیه ترین حق شان را طلب می کنند، صادر می کند، برای «عدالت قضایی» سینه چاک می دهد. چند سال پیش هم سید حسین موسوی تبریزی، بیدادستان اسبق کشور، لاجوردی که جلاد مشهور اوین بود را «سلیم النفس، پاک و خوش نیت و بسیار مهربان» معرفی کرد که «هفته ها به خانه نمی رفت و شب و نصف شب و روز و خلاصه هر وقت که او را می دیدید، مشغول کار [بخوانید شکنجه] بود.» این ریشخند این دوران از تاریخ ایران است که هرکس جلادتر است، از جانب باندهای شریک در قدرت، مهربان تر معرفی می شود و کلان دزدان افراد پاک!

 به موضوع اصلی برگردیم. جای تردید نیست که جواد ظریف یکی از خادمان بی شکاف نظام ولایت فقیه است و سالهای طولانی به این نظام کمک کرده است. او که به درستی «ماله کش اعظم» معرفی شده از «مناسبات حسنه و دیرپای» خودش با قاسم سلیمانی، سرکرده تروریستها، در گفت ‌و گویی مفصل با روزنامه ایران، اُرگان دولت، حرف زده است. اما خامنه ای همین خدمت گذار ولایت اش را سنگ روی یخ می کند و در دیدار با بشار اسد او را به هیچ می گیرد و برای بی ریخت کردن او دستور تهیه فیلم «گاندو» را می دهد.

ظریف در مقابل به صراحت رویکرد صدا و سیمای تحت امر و نظارت مستقیم خامنه ای را «مخرب» معرفی می کند و می گوید: «متأسفانه مجموعه برنامه ‌هایی که در صدا و سیما ساخته می شود، برای نقد سیاست خارجی نیست، بلکه برای تخریب آن است.» وی سپس به مخالفان دلواپس طعنه می زند و می گوید: «چرا امروز همه آقایان و همه کسانی که قبل از من مذاکره کردند، هیچ کدام تحریم نشدند و فقط من تحریم شدم؟ اگر منویات آمریکا را اجرا کردم، چرا آقایان تحریم نشدند و من تحریم شدم؟ یکی می ‌گفت ما انقلاب کردیم، مردم شهید شدند. حالا ظاهراً این طور است که آقایان انقلاب می ‌کنند، ما تحریم می ‌شویم.» (روزنامه ایران، یکشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۸) جواد ظریف می داند که سرنوشت و هستی اش با سرنوشت رژیم گِرِه خورده و برای همین نتوانست و البته نخواست که بر استعفایش پافشاری کند.

همین چند نکته که در بالا ذکر شد، تصویر روشنی از آن چه در درون قدرت جریان دارد را نشان می دهد. به دستور خامنه ای ظریف در به اصطلاح مستند «گاندو» لجن مال می شود، روحانی از ترس بالا رفتن بیشتر پرده فساد به رئیسی می تازد و رئیسی برای فریب جامعه ادا و اطوار مبارزه با فساد در می آورد.

این وضعیت گرچه به وسیله فشار خارجی تشدید شده، اما علت اصلی آن نه تحریمها که تقابل آشتی ناپذیر جامعه با نظام و در محور آن با ولایت فقیه است.

تدبیرهای «سخت» و «نرم» خامنه ای نتوانسته جامعه را آرام کند. نه باتوم به جای مزد برای کارگران و نه نمایش مبارزه با فساد در جدال باندها و نه موشک پرانی به مراکز نفتی عربستان برای نجات رژیم چاره ساز نیست. تضادهای انباشت شده مثل موریانه به جان ستون خیمه نظام افتاده و صدای اعتراض تهیدستان، که آخرین آن فریاد کارگران هپکو است، آرامش قدرتمداران را به هم زده است. محصول هستی رژیم ویران شدن جامعه و فلاکت مردم است. مردم اما به این وضع تن نمی دهند و بربریت را بر نمی تابند. 

منبع: نبردخلق شماره ۴۱۶، دوشنبه ۱ مهر ۱۳۹۸ ـ ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۹

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول