باتوم و زندان، پاسخ حکومت به جنیش کارگری

زینت میرهاشمی

 

تجربه چهل سال دیکتاتوری ولایت فقیه نشان داده که هر گاه رژیم خود را در سراشیبی سقوط می بیند برای نجات، دست به بازداشتهای فله ای و کشتار می زند. قتل عام زندانیان سیاسی بی دفاع بعد از نوشیدن جام زهر در سال ۶۷،  تا این روزها که رژیم گرفتار بن بست  اقتصادی و سیاسی است. شرایطی که بیش از هر هنگام حاکمیت با تنفر مردمی و خیزش توده ای به ویژه بعد از قیامهای دی ماه ۹۶،  حرکتهای اعتراضی عظیم کارگران هفت تپه و فولاد اهواز، معلمان و کامیونداران و اعتراض قدرتمند کارگران هپکو روبرو شده است.

با وجود تمام تلاشهای ضد انسانی رژیم، از وعده های فریبکارانه تا دستگیری، حُکمهای حبس طولانی، آزار و شکنجه نمایندگان و فعالان این جنبش، برای خاموش کردن حرکتهای اعتراضی کارگران نیشکر هفت تپه، فولاد اهواز و هپکو، همچنان ادامه دارد. موج اعتراضهای کارگری علیه وضع موجود که با گامهای استوار کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز در کف خیابان رژِیم را به چالش کشید، نه تنها خاموش نشد بلکه بیش از هر هنگام به نهادینه شدن اعتراضهای کارگری یاری رساند.

وعده های داده شده برای مهار اعتراضهای کارگری سرابی بیش نبود. خواسته های کارگران نه تنها عملی نشد بلکه پرونده سازی امنیتی و حُکمهای شلاق و حبس طولانی برای شرکت کنندگان در اعتصابهای کارگری رو به افزایش است. احضار، تهدید و امنیتی کردن خواسته های کارگران شگردی ضد بشری برای ساکت کردن کارگران است. اعمالی که رژیم ولایت فقیه برای سرکوب کارگران استفاده می کند خلاف مقاوله نامه های سازمان جهانی کار است که جمهوری اسلامی عضو آن است و باید به آن متعهد باشد.

به میزانی که فساد و دزدی در حکومت بالا می رود، سفره کارگران خالی تر می شود. رژیم بار فشار بحران اقتصادی را با نام اقتصاد مقاومتی بر شانه های کارگران و مزدبگیران می گذارد. در حالی که خامنه ای و روحانی در برابر بن بست تحریمها مرتب از خوبی اوضاع و بهتر شدن وضع اقتصاد و پایین آمدن بهای ارز حرف می زنند، اعتراضهای کارگری دلیلی بر دروغ بودن حرفهای پایوران رژیم است. آغاز دوباره اعتصابهای کارگران نیشکر هفت تپه و هپگو، از هفته اول شهریور ماه، رژیم را به ترس انداخته است. این ترس حتا از دید ابراهیم رئیسی، جلاد تازه نشسته بر صندلی قوه فاسد قضائیه، پنهان نماند. وی گفت: «برخی در پوشش اعتراضات کارگری، اهداف دیگری را دنبال می‌کنند.». و الیته خواستار شنیدن صدای کارگران شد. منظور او از شنیدن صدای کارگران، محکوم کردن ۱۷ تن از کارگران هفت تپه به شلاق و زندان است. علاوه بر کارگران هفت تپه، حُکمهای سنگین همراه با شلاق برای کسانی که در روز کارگر در کنار کارگران بودند بُریده شده است. در روزهای آخر شهریور ماه، ۴۱ نفر از کارگران فولاد اهواز به بیدادگاه رژیم احضار شدند.

سعید عمرانی، معاون بیدادستان کل رژیم در روز چهارشنبه ۶ شهریور، بیشرمانه با گفتن اینکه که؛ کارکران هفت تپه پول گرفته بودند تا آَشوب کنند، بر افزایش سرکوب کارگران صحه گذاشت.

امنیتی کردن حرکتهای حق طلبانه کارگران ترس رژیم از شکل گیری خیزشهای گسترده خیابانی سال ۹۶ است. به ویژه آن که وضع رژیم بیش از هر هنگام شکننده است. این امر را نماینده ولی فقیه و دبیر «جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» در اراک به خوبی توضیح می دهد. وی می گوید: «اگر روند اعتراضات کارگری به این صورت تداوم یابد به دور از تصور نیست که وقایع سال ۹۶ به طور مجدد رخ دهند.». (تسنیم وابسته به سپاه قدس، ۱۴ شهریور ۹۸)

 

صدور احکام ظالمانه ۱۱۰ سال زندان برای اسماعیل بخشی نماینده منتخب کارگران هفت تپه و فعالان کارگری سپیده قلیان، امیرحسین محمدی‌فرد، ساناز الهیاری، امیر امیرقلی، عسل محمدی و محمد خنیفر از طرف بیدادگاه رژیم، نشان دهنده پوشالی بودن این رژیم است. مگر اینها چه می خواستند؟ خواسته های آنان برای دریافت حقوقهای عقب افتاده شان و اعتراض به خصوصی سازی (فامیلی سازی)، نشان دادن سفره های خالی و دستهای خالی فرزندان شان چگونه امنیت این رژیم را به خطر انداخته است؟

صدور این گونه احکام به معنای خفه کردن صدای اعتراضی کارگران و مزدبگیران در آینده است. آنقدر دزدی و چپاول و غارت زیاد شده است که بالادستان هر شب کابوس خیزشهای توده ای را می بینند.

محکوم کردن ۷۶ کشاورز معترض به طرح انتقال آب در استان چهارمحال بختیاری، به ۴ ماه زندان و ۳۰ ضربه شلاق در بیدادگاهی در بروجن، ترس از خیزش دوباره کشاورزان بر سر آب است. به ویژه که وضع آب در ایران هر روز بحرانی تر می شود.

در حالی که بوی تعفن جنگ طلبی رژیم در همه جا پراکنده شده است، بیش از هر هنگام فقر و بیکاری زندگی کارگران، معلمان، بازنشستگان، پرستاران و ... را تهدید می کند. هزینه موشکها و پهپادهای مصرف شده در جنگ علیه تاسیسات نفتی عربستان نه از جیب کاخ نشینان بزدل و فاسدی که پاسپورت در جیب برای فرار آماده اند، بلکه بر دوش مردم تهیدست که اکثریت جامعه را تشکیل می دهند، سنگینی می کند.

حرفهای خامنه ای، روحانی و ماله کش نظام در روز چهارشنبه ۲۷ شهریور بعد از به خون کشیدن کارگران هپکو، چندش آور است. ولی فقیه مدعی شد که هدف نهایی نظام، «ایجاد تمدن اسلامی» است. وی از عراق تا دیگر کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا را بخشی از «امت اسلامی» که قرار است در حوزه تمدن دیکتاتوری ولایت فقیه قرار گیرند به تصویر کشید. با همین حرفها و خیال بافیهای ولی فقیه است که حمله های پهبادی و موشکی به پالایشگاههای عربستان عملیاتی می شود.

ماله کش نظام هم پشت تابلوی دروغین «گفت و گو و تعامل» ژست گرفته، «گفتگوی یمنی – یمنی» و گفتگو و تعامل با کشورهای منطقه را پیشنهاد داد. این ماله کش به خوبی می داند که حتا توان گفتگو با کارگران گرسنه را ندارد. گفتگو و تعامل در اتاق فکر رژیم یعنی دخالت در امور کشورها و به همین خاطر راه حل بحران یمن از کانال رژیم نمی گذرد، همان طور که در سوریه سرانجامی ندارد. رژیم ایران جزیی از راه حل نیست، بلکه عامل اصلی بحران در منطقه است.

روحانی که از دیگران خواسته است برای منطقه صلح بیاورند، حتما از جنگ نابرابر مزدورانش با کارگران با خبر است. به راستی کارگران هپکو که ماهها است حقوق دریافت نکرده و نسبت به مدیریت این کارخانه اعتراض دارند چرا باید زیر ضربات گارد ضد شورش به خون کشیده شوند.

یورش گارد ویژه به کارگران هپکو در روز دوشنبه ۲۵ شهریور که به زخمی شدن تعداد زیادی از کارگران انجامید، درماندگی رژیم در نبردی ناعادلانه و نابرابر با کارگرانی که با دستهای خالی حقوق ابتدایی خود را طلب می کنند، است. در یورش روز دوشنبه نیروهای حافظ امنیت رژیم، دهها نفر از کارگران  دستگیر و ۱۵ نفر بر اثر شدت جراحت به بیمارستان منتقل شدند.

حرکت اعتراضی کارگران هپکو علیرغم یورش بی رحمانه ماموران سرکوبگر رژیم در روز چهارشنبه 27 شهریور برای سومین روز ادامه داشت. امنیت رژیم با بستن زنجیر به پای کارگران و سرکوب فریادهای حق طلبانه آنها تامین نمی شود. همبستگی و اتحاد کارگران و مزدبگیران در تداوم حرکتهای اعتراضی، گام موثر در پیشبرد جنبش کارگری برای عقب راندن رژیم است. گامی که رژیم با کابوس آن همواره روبرو است. کابوسی که هر روز واقعی تر می شود.

حرفهای حسن روحانی در روز چهارشنبه ۲۰ شهریور، بعد از شوک جان باختن دختر آبی و حُکمهای شرم آور علیه فعالان کارگری، چندش آور است. وی گفت: «راه اصلی برای کسب حق زنان و کارگران انتخابات است». (خبرگزاری حکومتی ایسنا، ۲۰ شهریور)

دعوت به شرکت در شعبده بازی انتخابات، تاکتیکی در مقابل مردم به جان آمده ای است که در کف خیابان با صدای بلند بر تمامیت رژیم خط باطل کشیدند. در آینده ای نه چندان دور مردم عمل خود را مانند اسماعیل بخشیها در خیابانها نشان خواهند داد.

بیچاره شب پرستان که با ابزارهای سرکوب، بر فعالان جنبش کارگری چنین می تازند و  از طلوع سپیده دیگری هراسانند.

 

منبع: نبردخلق شماره ۴۱۶، دوشنبه ۱ مهر ۱۳۹۸ ـ ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۹

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول