در سایه خنجر

م. وحیدی (م. صبح)

 

افقهای سربی

با حِس کبوتران

از تندبادها می گذرند

هنوز هزاره های شبانه

فرش پایمان است و

سربازان

در وعده گاههای تشییع

فاصله مردگان را

                   پُر می کنند

سهم من

   روزهای رفته ای است

با دشنه ای برگلوگاه شان

میان سالهایی خمیده

با طعم رطوبت و موریانه

اینگونه ابلیس

در احتضار خویش

           اسطوره می سازد

مسافری هستم

در لایتناهی زمین

میان جلگه زار انبوه ترس

با تصویری از درختان باستانی

فردا

خویشاوند من است

تفسیر تندبادی

که لحظه های انتظار را

                          به انتها می برد

 

 

منبع: نبرد خلق شماره ۴۱۱- یکشنبه اول اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۲۱ آوریل ۲۰۱۹

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول